توضیحاتی در مورد کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری

توضیحاتی در مورد کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری یکی از موضوعات مهم سال 1332 بود که تیتر خبری خیلی از روزنامه ها شد. کاخ دادگستری تهران جزو یکی از عمارت های معروف بشمار می رفت که شاهد روایات زیادی از عدالت خواهی و حکم های متعددی بوده. قدمت این بنا بیش از 70 سال است و در سال 1325 با حضور قوام السلطنه افتتاح شد. این عمارت از چهار طرف به خیابان های اصلی مشرف بوده و توسط معمار ارمنی به نام گابریل گورکیان طراحی شده است.

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری توسط فردی به نام بلیغ انجام شد که به عنوان باهوش ترین کلاهبردار ایران شناخته شد. اینقدر داستان کلاهبرداری ساختمان دادگستری پر سر و صدا بود که به روایت های مختلفی به چاپ رسید. همه ی روایت ها کلاهبرداری بزرگ را تایید می کردند و فقط هویت طرف معامله در برخی روایات تغییر می کرد. روزنامه کیهان و اطلاعات هویت طرف معامله را آمریکایی ذکر کرده اند در صورتی که با گذشت زمان ملیت آنها به عرب تغییر کرد. برخی روایات نیز مدعی بودند که طرف معامله خرده مالکی از اراک بوده است. اما در نهایت طبق مستندات هویت قربانیان کلاهبرداری، دو تن از تاجران عرب به ثبت رسید.

 

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری

 

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری چگونه انجام شد ؟

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری درست بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 زمانی که کشور درگیر ناآرامی بود اتفاق افتاد. بلیغ که به آرسن لوپن ایرانی معروف شده بود در یک حرکت جسورانه عمارت دادگستری تهران را به دو تاجر عرب فروخت. وی در ابتدا دفتر کاری در خیابان گیشای تهران اجاره کرد تا به راحتی بتواند با خارجی ها مخصوصا انگلیسی ها و آمریکایی ها در رفت و آمد باشد. در این بین به دلیل تسلط خوبی که به زبان های انگلیسی و عربی داشت از معاشرت با عرب ها نیز غافل نبود.

مهدی بلیغ قربانیان خود را که هر دو عرب بودند در نزدیکی سفارت انگلیس شناسایی کرد و می دانست این دو نفر قصد خرید هتلی را در ایران دارند. بنابراین فرصت را غنیمت شمرده و خود را سرمایه داری میلیاردر جا زد که قصد فروش اموال خود، جهت خروج از کشور را دارد. او عرب ها را به دفتر خود که در گیشا اجاره کرده بود دعوت کرده و پیشنهاد فروش عمارت دادگستری را به آنان داد. به دلیل اینکه قیمت پیشنهادی بسیار مناسب بود عرب ها دست رد به معامله نزدند و قبول کردند تا عمارت را از نزدیک بازدید کنند.

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری در کجا و به چه قیمتی انجام شد ؟

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری با بازدید عرب ها از عمارت ادامه دار شد. بلیغ قبل از بازدید از عمارت به سراغ اتاقدار وزیر دادگستری رفت و با دادن وعده هایی به وی دفتر را برای چند ساعت اجاره کرد. سپس برای اینکه وانمود کند این ساختمان مسکونی است تعداد زیادی دمپایی خریداری کرد و جلوی درب ورودی ساختمان قرار داد. عرب ها در ساعت مقرر سر قرار آمدند و بلیغ به عنوان مالک تمام عمارت را به آنان نشان داد. البته به بهانه ی وجود مهمانانی در اتاق ها از نشان دادن برخی اتاق ها که قفل بودند سر باز زد.

 

کلاهبرداری فروش کاخ دادگستری

کلاهبرداری فروش کاخ دادگستری

 

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری با گرفتن 500 هزار تومان از مشتریان عرب خاتمه پیدا کرد. بلیغ به آنان وعده داده بود که پس از انجام مراحل قانونی، 10 روز دیگر برای تحویل عمارت مراجعه کنند. اما ساعاتی نگذشته بود که مشتریان به قربانیان کلاهبرداری تبدیل شدند و بلیغ نیز ایران را به مقصد مصر ترک کرد. اما این ترک وطن زیاد طول نکشید و پس از آنکه وی فهمید آب ها از آسیاب افتاده است به ایران برگشت.

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری نمونه ای از اتهامات وارد شده به بلیغ بود و وی به دلیل خلاف های متعددی که انجام می داد به مرد هزار چهره نیز معروف شده بود . در پایان دهه ی سی او چندین بار به عنوان متهم، مهمان عمارتی بود که خود آن را به فروش رسانده بود. وی به اتهام قتل رفیق خود (مهدی نظری) و همچنین حمل مواد مخدر مورد فرجام خواهی قرار گرفت. در نهایت به حبس ابد محکوم شد که این حکم نیز با پیروزی انقلاب اسلامی به سرانجام نرسید.

مهدی بلیغ (آرسن لوپن ایرانی)

پرونده کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری بسته شد اما در نهایت بلیغ به دلیل (حمل مجدد مواد مخدر) در ابتدای دهه ی 60 دستگیر و پرونده زندگی اش بطور کلی بسته شد. پرونده هایی مشابه کلاهبرداری عمارت دادگستری به واسطه ی افراد متعدد دیگری نیز تشکیل شد که همگی مغبون بودند.

او در سال 1358 به جرم حمل 5 کیلو و گرم مواد مخدر دستگیر شد. بلیغ در زمان دستگیر شدن قصد فرار داشته است اما با تلاش مامور کلانتری فرارش با شکست روبرو می شود. وی به همراه شش متهم دیگر در ملاء عام به سزای جرایم خود رسیدند و با تیر باران زندگی اش پایان یافت.

مهدی بلیغ بجز کلاهبرداری جرایم دیگری را نیز مرتکب شده بود که برخی از این جرم ها عبارتند از :

  • تولید هروئین در زندان
  • کلاهبرداری در زندان
  • همراهی در کلاهبرداری با مرد ایتالیایی
  • و …

 

بلیغ

بلیغ

 

مهدی بلیغ در زندان به تولید هروئین مشغول شده بوده و به قدری حرفه ای کار می کرد که مواد مخدر بیرون زندان را هم تامین می کرده است. او از همدستان خود در بیرون از زندان می خواست که کاری کنند تا بازداشت شوند و از این طریق تریاک وارد زندان کنند. او از تریاک برای تهیه هروئین استفاده می کرده و فرمول تهیه آن را نیز از یک مهندس اروپایی یاد گرفته بوده است.

جرایم دیگر مهدی بلیغ

مهدی بلیغ به قدری حرفه ای و خبره بوده که اکثر زندانی های به جای مشورت با وکلا به او پول می دادند تا برایشان لایحه تهیه کند. به گفته ی آقای بلوری (پدر حوادث نویسی ایران) بلیغ هیچ وقت به قتل رفیق خود اعتراف نکرده است و ماجرا را بعد از انقلاب برای وی تعریف کرده است. بلوری اظهار می کند بلیغ سه مرتبه از زندان فرار کرده و به خارج از کشور متواری شده است. در نهایت با بازگشت مجدد به ایران به دلیل اینکه کسی به او کاری را محول نمی کرده به کار مواد فروشی رجوع می کند.

مهدی بلیغ در زندان نیز کلاهبرداری می کرد. بطور کلی شاید منشا کلاهبرداری های داخل زندان بلیغ بوده باشد. وی بعد از دستگیری به جرم حمل مواد مخدر به حبس ابد محکوم شده بود و در زندان به یک معتاد حرفه ای مبدل شد. این اتفاقات در سال 1337 رخ داد و آرسن لوپن ایرانی در زندان هم دست از کلاهبرداری بر نداشت. او مدعی شده بود در انبار زندان یک تلویزیون پیدا کرده است و همان تلویزیون خیالی را به قیمت 100 تومان به یکی از زندانی ها فروخته بود.

مهدی بلیغ با یک کلاهبردار ایتالیایی نیز همدست شده بود که با کمک یکدیگر کلاهبرداری های بزرگی را انجام دادند. اما پس از مدتی از مرد ایتالیایی جدا می شود و خودش به صورت مستقل شروع به کار می کند.

در پایان

کلاهبرداری فروش ساختمان دادگستری آنقدر پر آوازه بود که بعد از گذشت چندین سال از آن رویداد هنوز هم افراد زیادی با خواندن روایات آن دوره شوکه می شوند. بلیغ در زندان نیز به زندانیان آموزش کلاهبرداری می داده است. وی به جملات قضایی و دادرسی تسلط کامل داشت و از همین طریق وکیل و مشاوره زندانی ها می شد و کسب درآمد می کرد. او در زندان با تبهکاران همنشین نمی شد و بیشتر سعی می کرد با زندانی های سیاسی هم کلام شود.